هنگام بد حالی از انجام برخی کارها خود داری کنید
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۴۸۹۴۳
دوستی میگفت هوای ابری حالت عجیبی دارد؛ اگر حالت خوب باشد بهترت میکند و اگر حالت بد باشد، بدترت میکند. من، اما میگویم بیشتر شرایط و احوالات دنیا بستگی به حال ما دارد. زیباترین صحنههای جهان، عذابآور میشوند وقتی حال آدم خوب نباشد و حالمان که خوب باشد به ترک دیوار هم دل میبندیم و با دیدنش سرزنده میشویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما حال بد دقیقا چیست؟ اینکه گاهی دلمان دو، سه روزی میگیرد، اینکه چند ساعتی بیدلیل مضطرب میشویم، اینکه عزیزی را از دست میدهیم و میخواهیم دنیا دیگر ادامه نداشته باشد، اینکه به واسطه بیماری یا شرایط خاص هرازگاهی دچار خشم و غم بیپایان میشویم... کدامشان حال بد است؟ با این حال بد چه باید کرد؟ اینکه میگویند حال بدمان را بپذیریم، دقیقا یعنی چه؟ اینها سؤالاتی است که برای یافتن پاسخشان به دکتر علیرضا زرندی، روانشناس و رواندرمانگر پویشی مراجعه کردیم و با او به گفتگو نشستیم.
مصادیق حال بد
بهگفته دکتر زرندی، حال بد مصادیق زیادی دارد. یکی با حال بد، خلقش پایین میآید، دیگری احساسات ناخوشایندی را تجربه میکند مثل غم یا تنفر یا خشم و. گاهی ممکن است از چیزهایی که قبلا لذت میبردیم دیگر لذت نبریم یا بیقرار شویم و حتی ممکن است از نظر جسمی بههمبریزیم. همه اینها میتواند مصداق این باشد که ما داریم حال بد را تجربه میکنیم. یعنی تجربه احساسات ناخوشایندی که دوستشان نداریم و موقعیت بیرونی مطابق خواستهها و انتظارات ما جلو نمیرود و به تعبیر دیگر اینکه روند برطرف شدن نیازهای ما مختل شده است. این باعث میشود احساسات و هیجاناتی در ما شکل بگیرد که ناخوشایند است و معمولا ما از این بهعنوان حال بد یاد میکنیم.
اولین مواجهه با حال بد
اولین اشتباهی که در این مواقع رخ میدهد این است که آدمها میخواهند با حال بدشان بجنگند. زرندی میگوید: صادقانهاش این است که حال بد با جنگیدن خوب نمیشود. وقتی با حال بد میجنگیم در واقع داریم از آن اجتناب میکنیم و این اجتناب حال بد و ناکامی ما را دوچندان میکند. جنگیدن یعنی اینکه خودمان را بابت این حال بد، بازخواست کنیم و بگوییم من نباید چنین حالی داشته باشم و باید حالم را خوب کنم. جنگیدن یعنی به رسمیت نشناختن این واقعیت که محرکی باعث حال بد ما شده است.
رواندرمانگر پویشی میافزاید: حالا اگر بخواهیم نجنگیم و اجتناب نکنیم چه باید بکنیم؟ اول اینکه حال بدمان را ببینیم. یعنی ما بهعنوان انسان این را طبیعی بدانیم که در معرض محرکهای ناخوشایندی قرارمیگیریم که حالمان را بد میکند و بابت این حال بد، بهخودمان حق بدهیم. حالا برای اینکه این حال را تعدیل کنیم میتوانیم یکسری راهحل پیدا کنیم؛ مثلا بهخودمان فرصت بدهیم، با خودمان خلوت کنیم، از آدمها مشورت بگیریم، با آنها حرف بزنیم، محیطمان را تغییر دهیم و....
تجربه حال بد
قرار است اجازه بدهیم حال بد در دنیای روانشناختی ما، پردازش و حل و هضم شود تا روان، خودش را بازسازی کند و زندگی دوباره به همان روال سازگاری برگردد. علیرضا زرندی چنین ادامه میدهد: حال بد را نمیشود از بین برد؛ بالاخره محرکی داشته و در واقعیت زندگی اتفاقی رخ داده است که روان نتوانسته آن را حل و هضم کند و برای هضمش نیاز به زمان دارد. ما با خودمراقبتی این شرایط را فراهم میکنیم که روان، خودش را بازسازی کند تا دوباره به تعامل با واقعیت و سازگاری برسد.
بهگفته علیرضا زرندی، این تنها بخشی از فرایند پذیرش است. او میگوید: وقتی این شوک اولیه را پشت سر گذاشتیم و روان کمی بازسازماندهی شد، حالا بررسی میکنیم چه شد که این حال بد برایمان اتفاق افتاد؟ آیا دلیلش مسئلهای در بیرون است که باید مدیریتاش کنیم یا جنبههایی درونی است که باید به آن آگاه شویم؟ و از همه مهمتر اینکه هیچکدام از موارد گفته شده نباید به کنترلگری تعبیر شود و دچار این توهم شویم که از این به بعد شرایط را کنترل کنیم که دیگر حال بد برنگردد. ما فقط میتوانیم پیشبینی کنیم که این اتفاق کمتر رخ دهد یا اگر رخ داد کمتر صدمه ببینیم و آمادهتر برویم سراغش تا هم شدتش کمتر شود و هم زودتر بتوانیم خودمان را بازیابی کنیم.
مراقبت از حال بد
ذهنآگاهی به ما کمک میکند از خودمان در مواجهه با حال بد مراقبت کنیم. زرندی با اشاره به این مطلب میگوید: در ذهنآگاهی قرار نیست با آنچه در محیط بیرون یا درون ما اعم از افکار و احساسات، رخ میدهد مقابله و مبارزه یا حتی کنترلش کنیم. قرار است بهعنوان یک ناظر بیرونی نگاهش کنیم. در واقع جنگیدن، نقطه مقابل ذهنآگاهی است. وقتی اتفاق سختی روی میدهد؛ مثلا وقتی عزیزی را از دست دادهایم، در غم، غرق میشویم. باید سوگ را برای خودمان طبیعی بدانیم و اجازه بدهیم آن را تجربه کنیم.
زرندی تأکید میکند: نگاه کردن و نجنگیدن بهمعنای بیتفاوتی نیست، بهمعنای به رسمیت شناختن احساساتمان است. فراموش نکنید که پذیرش با تسلیم فرق دارد. تسلیم یعنی دستانم بالا برود و اجازه دهم حال بد هر کاری دوست دارد با من بکند؛ یعنی در موضع قربانی و درماندگی قرار گرفتن. تسلیم یعنی من دیگر ادامه نمیدهم، اما پذیرش جنبه آگاهانه دارد یعنی من آن را طبیعی بدانم و واقف باشم این یک حال است که من تجربهاش میکنم و به واسطه تجربه کردنش دوباره به حرکت درمیآیم.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: حال بد ناخوشایند حال بد حال بد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۴۸۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ختم غائلهی شهرنو ؛ «چند نفر از خانمهای خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
یک اعلامیه دادیم خانمها را دعوت کردیم، متوسطها را من خیلی باهاشون صحبت کردم، با ماشینهای خودمان به شهرهایشان برگرداندیم... چندتایشان که خیلی جوان بودند به کارمندان خودمان در دایره شوهر دادیم یعنی آنها گفتند ما برای خدا حاضریم با اینها ازدواج کنیم که الان هم زن و شوهر هستن و بچه دارند و خانمهای بسیار متدینه و خوبی هستند پای منبر ما هم میآیند. به گزارش خبرآنلاین، در آستانهی پیروزی انقلاب یکی از نقاطی که مورد غضب انقلابیون تندرو قرار گرفت و حتی دو هفته پیش از پیروزی قطعی توسط آنان به آتش کشیده شد، شهرنو یا همان محلهی بدنام تهران بود. نخستین بار عصر دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۵۷ شماری از جوانان تندرو به شهرنو هجوم برده و آنجا را به آتش کشیدند، اما ماجرا با ورود ده نفر روحانی در آن مقطع ختم به خیر شد؛ آنها فورا به آتشنشانی مراجعه کرده و از ماموران خواستند برای خاموش کردن آتش اقدام کنند. با این حال استخوان شهرنو همچنان لای زخم انقلاب باقی ماند تا نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب. مرحلهی بعدی مواجههی انقلابیون با شهرنو این بار اما نه سرخود، که به دستور دادستانی وقت صورت گرفت آن هم نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب. روز یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۵۸ خیابانهای اطراف محدودهی شهرنو زیر پوشش حفاظتی پاسداران انقلاب قرار گرفت و در ساعت ۲۲ پاسداران کمیتهی منطقهی ۱۲ و چند نفر از اعضای شورای دایرهی مبارزه با منکرات، با در دست داشتن حکم دادستانی با بولدوزرهای شهرداری دیوارهای شهرنو را تخریب کردند.. فردای آن روز کیهان در پی اعلام این خبر نوشت: «قرار است جای خانهها، مغازهها و اماکن قلعه شهرنو که کار تخریب آن ظرف چند روز آینده پایان میگیرد، بهزودی در زمین آن بازار اسلامی، مسجد، مدرسه و پارک ایجاد شود.» یکی از مسئولان شورای دایرهی مبارزه با منکرات نیز در رابطه با این موضوع به خبرنگار شهری کیهان گفت: «دایرهی مبارزه با منکرات کار خود را از چهار ماه پیش با حکم دادستان انقلاب اسلامی آغاز کرد و خط اصلی عملکرد این شورا مبارزهی پیگیر در جهت ریشهکن کردن فساد و فحشا در سراسر کشور میباشد.» نمایندهی دادستان برای حل این مسئله، شیخ حسین انصاریان بود. ایشان در گفتوگویی که با بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاییز ۷۸ انجام داده جزئیات این ماجرا را توضیح داده است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی بهتازگی ویدیوی قسمت دوم این بخش از سخنان او را در کانال تلگرامی خود قرار داده که متن آن به این شرح است: «یک اعلامیه دادیم خانمها را دعوت کردیم، متوسطها را من خیلی باهاشون صحبت کردم، با ماشینهای خودمان به شهرهایشان برگرداندیم. جوانهایشان را یک محضرداری به نام آقای تقوایی که روحانی بود الان هم هست به او گفتیم ما شاید دو هزارتایی ازدواج داشته باشیم... چندتایشان که خیلی جوان بودند به کارمندان خودمان در دایره شوهر دادیم یعنی آنها گفتند ما برای خدا حاضریم با اینها ازدواج کنیم که الان هم زن و شوهر هستن و بچه دارند و خانمهای بسیار متدینه و خوبی هستند پای منبر ما هم میآیند. تعدادیشان هم اعلام کرده بودیم به موسسات ازدواجی، آنها جوانها را میفرستادند ما هم عین داستان را بهشان میگفتیم و خیلیهایشان هم به این صورت ازدواج دادیم. پیرزنها را هم بهشان گفتیم که به شما کمک میکنیم؛ ماهیانهای برایشان مقرر کردیم هر ماه میآمدند و پول به آنها میدادیم. آنجا تخلیه شد.» کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مینو محرز: شش درصد کارگران جنسی تهران ایدز دارند/ میخواستند روسپیها را با آموزش خیاطی درمان کنند تهران ، زنان «شهر نو» و یک آقای خیلی خاص!